نزاعی به طول پنج قرن بر سر قهوه
کافئین پرمصرفترین داروی روانگردان دنیاست. اما پیش از این که سر هر چهارراهی یکاستارباکس باز شود، این نوشیدنی سالهای سخت ممنوعیت و محدودیت را به خود دیده و وکیل و وصیهای جور و واجور برایش پیدا شده و مورد نقد و نکوهش قرار گرفته
کافئین پرمصرفترین داروی روانگردان دنیاست. اما پیش از این که سر هر چهارراهی یکاستارباکس باز شود، این نوشیدنی سالهای سخت ممنوعیت و محدودیت را به خود دیده و وکیل و وصیهای جور و واجور برایش پیدا شده و مورد نقد و نکوهش قرار گرفته است.
پروفسور کالستوس جوما، استاد دانشگاه هاروارد در آخرین کتابش، «نوآوری و دشمنان آن»، برخی از دشواریهایی را برشمرده که قهوه با آن مواجه شده، به ویژه در دورهی باز شدن نخستین قهوهخانهها. در این یادداشت که از بیزنس اینسایدر به فارسی برگردان شده به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نیز ببینید ~ قهوه در محاق تحریم در طول تاریخ
سفر قهوه در قرن ۱۶ میلادی از اتیوپی شروع شد و سپس به یمن و باقی خاورمیانه رسید.
صوفیانِ مسلمان، نوشیدن قهوه را در اوایل قرن شانزدهم آغاز کردند تا در طول عبادتهای شبانهشان بیدار بمانند. این امر هم شامل شاگردان میشد و هم مرشدان و جوما میگوید شاید به این ترتیب بوده که پای قهوه به خانههای مردم باز شد.
با رواج قهوهنوشی، مردم اقدام به باز کردن قهوهخانهها کردند که مکانی شد برای تعامل مردانی که جای دیگری نداشتند تا جمع شوند و از سیاست و فلسفه حرف بزنند:
پیش از آن میخانههای عموما بدنام محل اجتماع مردان بودند. حمامها برای طبقات اجتماعی بالاتر بود و هیچ سرگرمیای وجود نداشت. تعامل در مساجد هم تنها به فرصتِ اندکِ قبل و بعد از عبادت محدود میشد. هیچ یک از مکانهای عمومی آن دوران مناسب مباحثههای اجتماعی نبودند جز قهوهخانهها.
اما قدرتهای سیاسی، مشروب و قهوه و مکانهای ارائهی این نوشیدنیها را نوعی تهدید میدانستند.
شاید بدانید که انقلاب فرانسه در همین قهوهخانهها شکل گرفت، و اعضای این گروهکهای روشنفکری، طبقهی متفکران سیاسی و معترضان، دور هم جمع میشدند و برای شورشهای بعدی برنامهریزی میکردند. قدرت بالقوهی قهوهخانهها در تسهیل تبادل ایدهها و اطلاعات مردم، خیلی پیشتر از انقلاب فرانسه، رهبران را ترسانده بود. در سال ۱۵۱۱، خیر بک، فرماندار مکه دستور داده بود تمامی قهوهخانهها را ببندند زیرا از این میترسید که به پایگاهی برای قیام و شورش مردم تبدیل شوند. در آن زمان با هر کسی که در حال نوشیدن یا فروش قهوه دیده میشد، برخورد میکردند.
در قرن شانزدهم، مخالفان قهوه برای اثبات ادعاهای خود به قوانین اسلامی استناد میکردند.
صاحبمنصبان قاهره که در آن زمان بر مکه نیز تسلط داشتند، در همان سالی که قانون ممنوعیت قهوه به دست حاکم مکه وضع شد، منحلش کردند. اما ترس از قهوهخانهها همچنان ادامه داشت. برخی افراد قهوهخانهها را مانند روسپیخانهها، مرکز فساد میدانستند.
در سال ۱۵۳۵، معترضان مذهبی با توسل به قوانین اسلام حنفی که مستی را ممنوع میدانست، مجددا قهوه را ممنوع اعلام کردند. اما این که آیا مفهوم مستی شامل تحریکات حاصل از کافئین هم میشد یا نه، در مکتبهای مختلف مذهبی محل بحث و مجادله بود. میگویند دو پزشک ایرانی نیز در سال ۱۶۱۱ به طرفداری از مخالفان برخاستند. جوما مینویسد:
دو پزشک ایرانی ادعا کردند که این نوشیدنی ویژگیهای فسادآمیزی دارد و حاکم مکه به خاطر مخالفت خود با قهوه، لایق پاداشهای فراوان و شکوه و جلال زایدالوصفی است. که این به مذاق حاکم خوش آمد. به هر حال او را به عنوان یک فروانروا، برحق و قدرتمند جلوه میداد.
وقتی قهوه در قرن ۱۷ به اروپا رسید، برای منع مردم از نوشیدنش به علوم جعلی استناد میکردند.
جوما مینویسد: مخالفان برای ممنوع کردن قهوه، بارها و بارها این نوشیدنی را به شراب تشبیه کردند.
در واقع وقتی نوشیدن قهوه در اروپا رواج پیدا کرد، تولیدکنندههای شراب و آبجو بودند که به آن حمله کردند. یک تولیدی شراب در مارسی، دانشجویی را در نوشتن پایاننامهاش یاری داد که دارای این عنوان بود: آیا نوشیدن قهوه برای ساکنین مارسی مضر است؟
در کتاب جوما میخوانیم: آن دانشجو ادعا میکرد حجم انبوه ذرات سوختهی موجود در قهوه چنان انرژی مخربی دارد که وقتی وارد خون میشود، به رگهای لنفی آسیب میزند و کلیهها را خشک میکند. میگفت نتیجهی این امر فرسودگی بدن، رعشه و از کار افتادگی است.
در بریتانیا، شایعهپراکنها متون نژادپرستانه علیه قهوه مینوشتند.
وقتی در دههی ۱۶۶۰ پای قهوه آرام آرام به بریتانیا باز شد، قهوهخانهها تبدیل شدند به مکانی برای اجتماع و صحبتهای سیاسی و اعتراض. از آنجایی که نوعی رقابت میان قهوهخانهها و میخانهها وجود داشت، سر و کلهی مخالفان پیدا شد. برخی از آنها ترکها را برای ترویج قهوهنوشی مقصر میدانستند. جوما مینویسد: «در سال ۱۶۶۳ موجی با این عنوان ایجاد شد که میخواست به طعنه و استهزاء بگوید هر کسی قهوه بخورد ترک است.» نویسنده میگوید که «این گوریلهای انگلیسی بهتر بود عنکبوت بخورند.» برخی از زنان نیز به بهانهی این که قهوه موجب سستی و از کار افتادگی میشود در برابر آن جبهه گرفتند. «دادخواست زنان علیه قهوه در سال ۱۶۷۴ میخواست توجه جامعه را به این جلب کند که مصرف بالای این نوشیدنی ضعفآور و خشکاننده، چه عوارض بدی برای جنسیت آنها دارد، طوری که مردان را بدل به کویری بی بار و بر کرده است!»
در آمریکا، قهوهخانهها به تدریج محبوبیت پیدا کردند و قهوه راه خود را به خانههای مردم باز کرد.
در آمریکا نیز مانند اروپا، قهوهخانهها مکانهایی جذاب برای جلسات سیاسی و اجتماعات به حساب میآمدند. قهوهخانهها پیش از انقلاب آمریکا شکل گرفتند اما مانند همتاهای اروپایی خود، محیطی مردانه داشتند و مختص مردان بودند. در قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم، روست کردن قهوه در منازل باب شد. مارک پرندرگست در کتاب خود با نام «دغدغههای غیر مشترک: تاریخ قهوه و این که چگونه دنیای ما را تغییر داد» میگوید:
در اغلب فضاهای شهری ایالات متحدهی اواسط قرن نوزده، مردم دانههای سبز قهوه را از فروشگاههای محلی تهیه میکردند و آن را در خانه روست و آسیاب میکردند.
در اوایل دههی ۱۹۰۰ و پس از جنگ جهانی دوم، خرید قهوههای از پیش آسیاب شده و قهوههای فوری در بین خانوارهای آمریکایی آغاز شد.
در اوایل قرن بیستم تولیدکنندههای قهوه به تدریج قهوه فوری را روانهی بازار کردند. مجلهی اسمیتسونیَن میگوید: پس از جنگ جهانی دوم، برندهایی که محبوب خانوارها بودند (مانند فولجرز و مکسولهاوس)، شروع کردند به فروش قهوه فوری. در دههی ۱۹۶۰ قهوه به خاطر فوایدی که برای سلامتی داشت مورد تحسین قرار گرفت. جان هال براون در کتاب «نوشیدنیهای ابتدایی آمریکاییها» (سال ۱۹۶۶) مینویسد: «قهوه سردرد را تخفیف میدهد، تندخویی را تسلی داده و سستی و پژمردگی را از بین میبرد و برای جلوگیری از اختلال در گردش خون مفید است… مصرف همیشگی قهوه، هشیاری را بهبود میبخشد که خود نوعی محرک قلب است. قهوه قویترین پادزهر در برابر عوارض نوشیدنیهای الکلی است.»
نیز ببینید ~ جیرهبندی قهوه در جنگ جهانی دوم
موج قهوه فوری تا اواخر دههی ۱۹۸۰ ادامه پیدا کرد، یعنی تا وقتی که آمریکاییها به قهوه دمی تمایل پیدا کردند.
در دههی نود، قهوه کمکم به کافهها بازگشت.
نخستین شعبهی استارباکس هنوز هم در پایک پلِیس مارتِ سیاتل به کار خود ادامه میدهد.
میل و وابستگی آمریکاییها به قهوه فوری دوام نداشت. آنچه موج سوم قهوه نامیده میشد، از دههی ۸۰ و ۹۰ شروع شد؛ یعنی همزمان با گسترش تدریجی شعب استارباکس. موج سومیها قهوهخورهایی بودند که به دنبال قهوههای باکیفیتتری میگشتند. با این که استارباکس در سال ۱۹۷۱ کار خود را شروع کرد، محبوبیتش در دههی ۹۰ افزایش چشمگیری پیدا کرد. پس از سهامی شدن شرکت در سال ۱۹۹۲، تعداد شعبههای استارباکس از ۱۶۵ به آمار امروزی خود یعنی ۲۳۷۶۸ شعبه رسید!
این روزها روستریهای موج سومیِ کوچکتر، قهوهخانههای قرنهای گذشته را الگوی خود قرار دادهاند ماننداینتِلیجنتسیا که حتی در نام خود نیز به این موضوع اشاره میکند.
این روزها، با عمر چندصد سالهی قهوهنوشی، هنوز هم چیزهای تازهای از عوارض درازمدت آن میشنویم.
واتارو کامبه، مدیر و باریستای «اباوت لایف کافی بروئرز» یکی از کافههای تخصصی توکیو
دانشمندان هنوز هم به دنبال این هستند که قهوه چه نقشی در سلامت انسان بازی میکند. آیا سرطانزاست؟ سازمان سلامت جهانی میگوید احتمالا نیست. آیا برای قلب مضر است؟ انجمن قلب امریکا میگوید مشخص نیست. اما محققان دانشگاه کَنگبوک سامسونگ در سئول میگویند مصرف متعادلش حتی برای قلب مفید است.
تا به اینجای کار سخت است که بتوان نتیجهی شستهرفتهای در خصوص اثرات درازمدت نوشیدن قهوه اعلام کرد … اما قطعا میانهروی تاکنون برای کسی ضرری نداشته است
اشتراک گذاری